سپهر اقتصاد- بیش از دو دهه است که صنایع آلاینده، با وجود منع قانونی فعالیت در استان های دیگر، در استان قم مجوز فعالیت دریافت می کنند.
شهرک صنعتی سلفچگان که از سال ۱۳۷۷ فعالیت خود را در این بخش آغاز کرده ، یکی از مهم ترین شهرک های آلاینده ای است که نفس اهالی این منطقه را به شماره انداخته است.
آغاز ماجراجویی…
صدای تلفن همراهم مرا به سمت یک درد قدیمی می کشاند، پیام رسیده، چند عکس از دودهای سیاه به آسمان رفته کارخانه های شهرک صنعتی سلفچگان است، عکس هایی که فرستنده آنها از اهالی روستای جنداب و یکه باغ است و نشان می دهد، یک فاجعه زیست محیطی در این بخش در حال رخ دادن است.
با آقای اسماعیل گل شورای روستای جنداب تماس می گیرم، حال و روز خوشی ندارد، می گوید: بیایید وضعیت روستاهای ما را ببینید، می گویم قرارمان ابتدای روستا، فردا ساعت ده صبح باشد، جمله ام تمام نشده می گوید: اگر می خواهید عمق فاجعه را ببینید ۶ صبح بیاید.
شب های سمی
صبح خروس خوان، وقتی همه خواب هستند و هوا تاریک من راهی بخش سلفچگان می شوم،۴۰ کیلومتر فاصله شهر قم تا روستای جنداب است، این روستا دقیقا چسبیده به شهرک صنعتی سلفچگان است .
یک کیلومتر مانده، یک مه غلیظ و سیاه رنگ در جاده ظاهر می شود، بوی سوختگی وارد ماشین می شود، ترس تمام وجودم را گرفته، خدای من اینجا چه خبر است، با مسئول شورای روستای جنداب تماس می گیرم، جریان را خیلی سریع و با هیجان تعریف می کنم، خنده اش می گیرد و می گوید: این مه سیاه که شما را ترسانده، بیست سال است شب تا صبح به ریه های ما می رود.
آقای اسماعیل گل به همراه چند تن دیگر از روستاییان کنار جاده منتظر من بودند، یکی از آنها پیرمردی رنج کشیده بود، می گفت: این موقع دعوتت کردیم که این سیاهی دود ها را ببینی، ۸۵ واحد صنعتی در این شهرک وجود دارد که ۶۵ واحد فعال هستند و همگی دارای سیستم کنترل هوای قدیمی و سنتی هستند، هیچکدام حاضر نیستند سیستم هوای خود را به روز رسانی کنند، با پیگیریهای صورت گرفته تنها ۳۰ درصد آنها اقدام به به روزرسانی فلیتر کردند، ۷۰ درصد دیگر هنوز سیستم قدیمی تهویه هوا دارند و با توجه به این برای صرفهجویی در شبها فعال میشوند، بوی نامطبوع و دود غلیظی در آسمان ایجاد میکنند تا جایی که شرایط زندگی را برای ساکنان سخت و عرصه را تنگ کرده است.
تخریب مراتع تلف شدن دام ها
نگاهم را به جاده می دوزم، شنیده بودم سلفچگان خوش آب و هوا و ییلاقیست اما اینجا خبری از هیچ پوشش گیاهی نبود، انگار پا در بیابان بی آب و علف گذاشته بودیم .
از روستای جنداب می گذریم، به سمت روستای یکه باع می رویم، در میان راه یک تانکر کنار جاده می ایستد و مواد نفتی را خالی می کند، آقای عبدکریمی از فعالان محیط زیست منطقه می گوید: یک سایت ۱۸ هکتاری برای تخلیه پسماندهای صنعتی وجود دارد که سالها بدون رعایت ضوابط زیست محیطی پسماندهای خطرناک در آن تخلیه می شد اما کارخانه ها به مراتع ما هم رحم نکرده اند هر کجا فکرش را بکنید مواد سمی خودشان مثل سرب و کادمیوم و گوگرد در طبیعت رها می کنند .
به سراغ چند دامدار می روم باربندهایشان خالی از دام بود، یکی می گفت ۱۷۰۰ دامم در اثر خوردن مواد صنعتی تلف شدند، ۵ تا خانواده روزیشان از دامداری من تامین می شد که آن هم بریده شد. ، دیگری غده های روی صورت گوسفندانش را نشانم می داد و می گفت: در اثر آلودگی آب و هواست، دامدار دیگری پشم های ریخته شده و حساسیت های چشمی دام هایش را همه و همه در اثر الودگی ایجاد شده می دانست، شاهد زجر کشیدن این زبان بسته ها
بودند و کاری از دستشان بر نمی آمد می گفتند هر چه داد و فریاد می زنیم انگار هیچ مسئولی صدایمان را نمی شنود.
قنات و چاه های آلوده به مواد نفتی
به همراه یکی از روستاییان به وسط شهرک صنعتی می روم، مثل اینکه یکی از قنات های بزرگ در آنجا قرار داشت، آقای محمدی از کشاورزان روستای جنداب بود، در قنات باز کرد و با اشاره گفت: فقط بو کن ! سرم را خم کردم، بوی نفت و گازوییل مشامم را پر کرد، می گفت: حالا همراه من بیا تا چاه هایی که از این قنات به سمت باغ های ما می آید را نشانت دهم، باغ انارش، در فاصله حدود یک کیلومتری شهرک صنعتی بود…
یک بیل برداشت و داخل قنات کرد، بوی نامطبوعی شبیه بوی نفت و فاضلاب در هوا پیچید، مواد سیاه رنگی بیرون کشید و گفت: اینها ضایعات کارخانه هاست که در قنات رها کرده اند، اولش باورم نشد، یک برگه آزمایش نشانم داد و گفت: کارشناس قنات آمده و آزمایش کرده است .
پایین برگه اسم کارشناس آقای حیدری خورده بود، همانجا با سازمان جهادکشاورزی تماس می گیرم و آقای حیدری را پیدا می کنم .
در تماسم با آقای حیدری مشخص شد قنات و چاه های آن منطقه از چند سال پیش آلوده شده بودند، آن هم در اثر چاهی که در یکی از کارخانه ها زده شده بود، این چاه برای انباشت مواد نفتی بود که به آب قنات های اطراف سرایت کرده بود.
اقای حیدری می گفت: همچنان آب آن منطقه آلوده است و تخریب مراتع و تلف شدن دام ها و خشک شدن درخت ها به همین دلیل است، اظهار تاسف کرد و گفت: اخیرا حتی در حین نمونه برداری داخل قنات دو نفر از نیروها در اثر استنشاق بوی گازوییل مسموم شدند.
به سراغ چند باغدار دیگر هم رفتم، دانه به دانه درخت ها بدون دلیل خشک می شدند و میوه ها بدون دلیل می ریختند و هیچ پولی دست کشاورزان را نمی گرفت، یکی از آنها می گفت: ۴ هزار درخت از نوع سیاه ریشه ام سال پیش خشک شد، ده نفر نیروی کار داشتم که بیکار شدند.
به سراغ دکتر عباس جعفری می روم، سال هاست در کارگروه محیط زیست یکی از نمایندگان مجلس استان فعالیت می کند، می گوید هیچگاه مدیری پاسخ این سوال را نداد که با کدام منطق، تحلیل، مطالعه و ارزیابی آمایش سرزمینی، یکی از بخشهای مهم جمعیتی، با ویژگیهای اقلیمی منحصر به فرد استانی، در کنار منطقه حفاظت شده پلنگ دره و با وجود مناطق ییلاقی با منابع آبی شیرین در کنار دو سد مهم ۱۵ خرداد و سنجگان و شاهراه حمل و نقل مرکز کشور با کلی مزیتهای خاص جهت توسعه و سرمایه گذاری پایدار، باید پاتوق پر خطر ترین صنایع شود؟ جالب است این کارخانه ها ابتدا به صورت ماکت ساخته می شوند و بدون نظارت فعالیت می کنند و هر چه آلودگی دارند در منطقه تخلیه می کنند و مدیران استان با نادیده گرفتن تخریب محیط زیست، صادرات غیر منصافه آنها را به رخ می کشند.
پلمپ نمایشی کارخانه های متخلف
تصاویر و فیلم های متعدد از آلایندگی منطقه را برای سازمان محیط زیست ارسال می کنم، موسوی مدیرکل محیط زیست می گوید: همه ماجرا را می دانم، بارها و بارها از این کارخانه های آلاینده شکایت کرده ایم، به تازگی دو کارخانه ذوب فلز پردیس آذربایجان و چدن سازی که حتی مجوز بهره برداری ندارد را با حکم قضایی پلمپ کردیم، اما چند روزیست با قول رفع آلایندگی مجدد شروع به کار شده اند .
هنوز حرفش تمام نشده می گویم: من دیروز در محل بودم و این دو کارخانه با آلودگی شدید هوا در حال کار کردن بودند … سکوت می کند و می گوید: حتما سیستم برق کارخانه قطع شده است یا سیستم فیلتر دچار مشکل شده است…، حرف هایش بی خیال بودنش نسبت به سلامت اهالی منطقه را نشان می دهد، چرا که فیلم های تلفن همراهم نشان از فعالیت هر روزه این کارخانه ها بدون استفاده از سیستم فیلتر را داشت .
شرکت شهرک های صنعتی در سکوت
بارها و بارها با محمودیان مدیر عامل شرکت شهرک های صنعتی تماس می گیرم، می گوید یک هفته ای بیشتر نیست که مدیرعامل شده ام، اطلاعات چندانی ندارم، می گوید با سیدی مدیر اچ اس ای شرکت شهرک ها صحبت کنید، با سیدی تماس می گیرم، می گوید اطلاع چندانی ندار،م باید بررسی کنم ، نمیدانم این سمت ها فقط یک عنوان است برای گرفتن حقوق کارمندی یا واقعا کاری هم انجام می شود، انگار جان اهالی منطقه برای مدیران شرکت شهرک ها مهم نیست که این چنین هر روز به تعداد کارخانه های آلاینده این شهرک اضافه می شود…
پرداخت تسهیلات برای رفع آلایندگی
به سراغ آقای سیجانی رئیس سازمان صمت استان می روم و از او درباره مجوز راه اندازی کارخانه های آلاینده می پرسم، می گوید: «چند سالیست که دیگر هیچ مجوزی داده نشده است…» من اما از کارخانه تازه تاسیس شده و آلاینده این شهرک رو نمایی می کنم و می پرسم: پس این کارخانه ها با چه مجوزی شروع به فعالیت کرده اند؟ بعد از کلی طفره رفتن و رد کردن موضوع می گوید: طبق قانون هوای، پاک اداره کل محیط زیست می تواند پلمپ کند بنده هم بارها و بارها از آقای موسوی خواسته ام کارخانه های آلاینده را پلمپ کند .
او در آخر گفت: کارخانه های آلاینده را معرفی کنید تا پس از بررسی برای رفع آلایندگی و نصب فیلتر به آنها تسهیلات بدهیم .
و این یعنی امید به آینده ای روشن که در کنار اشتغال در شهرک صنعتی روستاییان هم از هوا و زمین پاک بهره مند می شوند.