عناصر تشکیل دهنده شهر قم 

سپهر اقتصاد-
 سیدمحسن محسنی: قم پژوه
یکی از پرسش‌هایی که برای من پیش آمد، این بود که چرا شهر قم در این منطقه جغرافیایی شکل گرفت؟
چرا شهر در این زمین سوزان در تابستان به وجود آمد؟
چرا شهر مقداری این طرف‌تر یا آن طرف‌تر نرفت؟
برای کسانی که در خصوص قم مطالعه و برنامه‌ریزی دارند، شناخت عناصر نخستین مهم است.
بدون وارد شدن به مقدمه، بر مبنای آنچه از مشاهدات و مطالعات خود دریافتم، این عناصر را  برمی‌شمارم:
۱. رودخانه گذرنده از میان شهر (عنصر اساسی)
۲. آبرُفت یا خاک حاصل‌خیز ناشی از آورد رودخانه از بالا دست
۳. آفتاب
۴. شیب زمین (شیب جنوبی - شمالی به عنوان شیب اصلی و آورنده آب رود و شیب غربی - شرقی به عنوان شیب فرعی و تشکیل دهنده امر کشاورزی و هندسه شهر)
با تدقیق در شیب فرعی  می‌توان گفت که پردیسان خارج از چهارچوب تاریخی - هندسیِ شهر تاسیس شده است و از الزامات نخستینِ شکل‌گیری شهر قم تبعیت نکرده است.
باری این عناصر چهارگانه، شهر قم را در بین کوه‌های کم‌ارتفاع یزدان در جنوب و تپه‌های حصار سرخ و عَلاییر / اَلاییر در شمال و البته با فاصله‌هایی از این دو برآمدگی‌ها شکل داد. من این محدوده را دلتای نخست رودخانه اناربار/ گلفشان نام نهادم. دلتای دوم بعد از تپه‌های شمالی (حصار سرخ و علاییر) شروع می‌شود و تا آبریزگاه دریاچه نمک ادامه می‌یاید که همان دشت مسیله و قمرود معروف است. این دلتای دوم دیرگاهی به انبار غله ایران هم موسوم بود. و افسوس که دیگر نیست. و باید پرسید چرا دیگر نیست؟
آنچه انسان‌های آن روزگار را به قم کشاند، بنا به تصریح تاریخ قدیم قم  مراتع سرسبزی بود که در این دشت وجود داشت. کسانی که از بستر رودخانه به طرف پردیسان می‌روند، نمونه‌ای بازمانده از این مراتع (نیزارها) را می‌بینند. درواقع میراثی طبیعی که باید ثبت شود و ما نادانسته آن را آتش می‌زنیم و یا بر رویش بلوار می‌سازیم.
با آمدن شبانان به قم، سکونت‌گاه‌های پراکنده در این منطقه به وجود آمد و درپی‌اش کشاورزی هم آغاز شد. درواقع آنچه اقتصاد مردمان قدیم بر گِرد آنها می‌چرخید.
من در یکی از یادداشت‌هایم شکل هندسی شهر از دیرگاهان تا این زمان را بر اساس دانسته‌هایم توصیف کردم.
شاید شگفت‌آور باشد این عناصر تا اوایل دهه پنجاه شمسی باعث تداوم شهری‌گری قم بود.
این جمله آخر بر اساس مشاهداتم از دوران کودکی و اسنادی است که سپس دیدم. تفصیلش را به بعد وا می‌گذارم.
یکی از این عناصر یعنی آبرفت یا خاک رس، موجب رونق سفالگری در هر دو  دلتای نخست و دوم هم شد. سفالی که  در قمرود (دلتای دوم) یافت شد و نقش یوزپلنگ‌ بر روی آن است و قدمتش هم به چند هزار سال قبل می‌رسد، گواه این سخن است. سفالگری/ کاسگری/ کاسه‌گری هم از دیرین زمان تقریبا تا دهه پنجاه شمسی در این شهر رونق داشت.
با این توصیف این پرسش پیش می‌آید، آیا این عناصر همچنان در زنده مانی قم یا تدوام  شهرگری‌اش موثرند یا نه؟ و اگر نه چرا  نه؟ و آیا مدیران و برنامه‌ریزان قم بدان فکر کرده اند؟ و اینکه فکر کردن بدان تا چه اندازه برای برنامه‌ریزی‌های آینده و  گسترش مفید شهر وجلوگیری از مخاطرات موثر است؟
خبرنگار: سید علی رضا فقاهتی
مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
ارسال نظر