نیم‌نگاهی به باستان‌شناسی و تاریخ قم: اشعریان در قم

سپهر اقتصاد- حسین صادقی؛ عضو بنیاد قم پژوهی و دبیرتاریخ

 

اشعریان در قیام اموی عبدالرحمان بن محمد بن اشعث شرکت کردند. حجّاج، پس از سرکوبی قیام ابن اشعث، بر اشعریان خشم گرفت و برای ترک کوفه سه روز به آنان مهلت داد. عبدالله، بزرگ خاندان سعد بن مالک و پس از آن برادرش «احوص بن سعد»، به قم هجرت کردند و دیگر فرزندان سائب بن مالک به نهاوند و دینور رفتند. بنا بر گزارشی تایخی تا سال 83 ق. خاندان مالک در کوفه به سر می‌بردند اما در این سال بخشی از آنان چون عبدالله، احوص، اسحاق، نعیم و عبدالرحمان فرزندان سعد بن مالک (برادرزادگان سائب)، به علت جانبداری از قیام ضد اموی عبدالرحمان بن اشعث از سوی حجاج تحت تعقیب قرار گرفتند و مجبور به ترک کوفه و هجرت به قم شدند. اما بنابر گزارش دیگری به ترک کوفه (سال 93 ق.) شدند. از ترس حجاج به قم مهاجرت کردند. به علت بدرفتاری احوص با روستائیان ایرانی‌ای که در املاک او کار می‌کردند حجاج او را زندانی کرده بود اما با وساطت عبدالله برادر احوص ـ که نزد حجاج ارج و قربی داشت ـ وی آزاد شد. بعد از آن عبدالله از بیم آن که رأی حجاج برنگردد و احوص مجدداً زندانی نشود چاره کار را خروج از کوفه دید. آنان سرانجام در قم ساکن شدند. در روایت سومی هم کشته شدن محمد بن سائب به دست حجاج علت کوچ ایشان دانسته شده است. در منابع، مناطق اصفهان، قزوین، آذربایجان، ارمنستان و خراسان به عنوان مقصد اشعریان نام برده شده است. اما مسیر حرکت آنها سرنوشت دیگری را برایشان رقم زد. اشعریان پس از تلفاتی که در اثر شیوع وبا در ماه بصره  متحمل شدند و به سوی مرکز ایران حرکت کردند. از جمله اشعریانی که به طرف ایران آمدند، فرزندان سعد به نام «احوص» و «عبدالله» بودند که در جستجوی موطنی جدید، وارد خطه قم شدند. مولف تاریخ قم ورود آنان را مصادف با نوروز باستانی می‌داند: «روز شنبه ماه فروردین روز نوروز ... سنه 94 ق. سه ساعت و پنج دانگ ساعتی از روز گذشته» وارد قم شدند. اشعریان، پس از استقرار در قم، مورد استقبال گرم اشراف محلی منطقه به نام‌های «خربنداز» و «یزدان فاذار» که رئیس و دهگان «دژ ابرشتیجان» یا حاکم قم قرار گرفتند. یزدان فاذار به اشعریان، به‌ویژه به رؤسای آنها احوص و عبدالله ـ جامه فاخر و اسب قیمتی هدیه داد. و «دیه ممجان» را برای سکونت ایشان تعیین کرد و رؤسای آنها را در سرای بزرگان دیه ممجان منزل داد. و سپس روستای «گُمَر» (جمر) را که در شمال قریه خرابه و در جنوب دیه ممجان قرار داشت، همراه تعدادی گاو و ابزارآلات کشاورزی، به ایشان اختصاص داد. مردم قم از اشعریان استقبال گرمی کردند و علت آن حفاظت و حمایت ایشان از قمی‌ها بود که همیشه مورد هجوم دیلمیان، به‌ویژه در ایام سرور و روزهای شلوغ سال، مانند عید نوروز و جشن مهرگان قرار می‌گرفتند که اموال و اولاد آنها توسط دیلمیان مورد مخاطره قرار می‌گرفت. از قضا، حملات موسمی دیلمیان به این ناحیه در همین موقع، شروع شد که با واکنش نظامی اشعریان به سرداری احوص، این غارتگری ناکام ماند و دیالمه فراری شدند. این پیروزی دستاوردی مهم برای بومیان قم تلقی شد و خواستار اقامت اشعریان قم شدند و با موافقت ایشان رو به رو شد و پیمان نامه‌ای متضمن صلح و دوستی و دفاع از یکدیگر بین ایشان منعقد گردید و حاکم قم یزدان فاذار نیز از اشعریان با درهم و زعفران که ارزشمندترین محصول قم بود، استقبال نمودند و از آنها خواستند در قم بمانند. بنا بر روایتی، عبدالله در این زمان به احوص ملحق شد و با اقامت در قم، مخالفت کرد. احوص، او را متقاعد کرد در این شهر بماند. احوص به او قول داد که اگر در قم بماند، مسجدی برای او خواهد ساخت. بنابراین، مسجد عتیق را در کنار دزپل (در حدود خاکفرج و وادی‌السلام فعلی) بنا کرد که محل آن قبلا آتشکده بود. عبدالله آتشکده را خراب کرد و جای آن مسجد بنا نمود و دور تا دور آن را رواق ساخت. با اینکه از بیشتر روایات استفاده می‌شود که اشعریان بر حسب تصادف، قم را برای سکونت انتخاب کردند، دلایلی وجود دارد که نشان می‌دهد این انتخاب چندان هم تصادفی نبوده است. مالک بن عامر، جدّ‌ ایشان، از سرداران فتوحات اسلامی بود که نقش فعالی در فتح جبال، ایفا کرد. صاحب تاریخ قم با نسبت دادن فتح بلاد شمال ساوه به وی، افزوده است که مالک با حمله به دیلمیان غارتگر، شماری از ساکنان قریه تخرود را آزاد کرد و ایشان، در شمار آزادشدگان و خدمتکاران وی قرار گرفتند. خاندان مالک با آگاهی از این واقع، به این منطقه آمدند و آزادشدگان توسط جدّشان را فراخوانده، به یاری طلبیدند. از این گذشته، در بحث قبلی نیز اشاراتی به کوچ طوایفی از قبایل عرب مانند بنی اسد و قیس و عتزه و گروه کثیری از مذحجیان، قبل از اشعریان به این منطقه وارد شدند.

اعراب اشعری،‌ مدتی با مردم بومی قم در صلح و صفا زندگی می‌کردند، ولی پس از چند سال بین قمی‌ها و اشعری‌ها اختلاف روی داد و مردم قم خواهان اخراج آنها شدند. اشعری‌ها نیز مردم قم را به پیمان شکنی متهم کردند و در نقشه‌ای ماهرانه، سران و بزرگان قم را کشتند و اراضی آنها را تصاحب کردند. احوص به 40 تن از غلامان خود دستور داد در روز چهارشنبه که جشن بزرگی برگزار شده بود در میان مردم به سرور و شادی بپردازد و شبانگاهان حصارها و کدخدا را بکشتند و سر دهخدا را از تن جدا کردند و صبحگاهان با سرهای بریده برگردند. عبدالله، برادر احوص از این اقدام ناخشنود شد و برادرش را مورد عتاب قرار داد. اشعریان اراضی وسیع قمی‌ها را تملک کردند. سپس با شکستن سدها و بندهای رودخانه در ناحیه «تیمره» کمره یا خمین فعلی ـ کشاورزان آن ناحیه را با جنگ وادار به عقد قراردادی نمودند و سهم آب‌بری ناحیه قم از رودخانه را افزایش دادند. پس طی مدت کوتاهی با حفر قنات و نهرهای جدید کشاورزی منطقه را آنچنان رونقی دادند که بنا به نوشته‌های جغرافی‌دانان اسلامی جز در قرن ششم هیچ‌گاه ناحیه قم چنین رونقی نداشته است. همراه با کشاورزی روز به روز بر جمعیت اعراب افزوده می‌شد. در این مدت دیه یا دژ باستانی «ممجان» به‌تدریج گسترش یافت و تمامی اراضی ممجان و مالون و مقداری از زمین‌های دهات مجاور قزدان و جمر و سگن جزوه بلدة قم گشتند. بدین ترتیب ممجان که شهرستان خوانده می‌شد در عرض دو قرن تبدیل به شهر بزرگی شد. بر اساس موارد فوق می‌توان چنین نتیجه گرفت که اعراب اشعری هنگامی که در نیمه دوم قرن دوم قمری به قم آمدند برای خود شهری جدید در قسمتی از سرزمین قم بنا نهادند و بارویی کوچک‌تر گرد همین قسمت چنان کشیدند که از باغ دولت تا درب نظر رودخانه در میان شهر بود و از این در تا گمر و سعدآباد در کنار رودخانه بنا گردیده بود. بخش کمیدان را نیز با بارویی مستقل از مزدیجان و جز آن جدا کردند و به این ترتیب شهر جدید اسلامی در دو بخش ـ که یکی «ممجان» یا منیجان و دیگری کمیدان خوانده می‌شد و میان آن دو، رودخانة قمرود یا اناربار فاصل بود. اما بدون شک دیه ممجان شالوده نخستین شهر اسلامی قم است؛ چرا که مولف تاریخ قم آن را «نفس شهر» می‌خواند. در نتیجه‌گیری کلی درباره منشاء پیدایش شهر قم می‌توان چنین اظهار داشت که مرکزیت شهری قم در پیش از اسلام نتوانست ساختار اولیه خود را آنطور که باید و شاید حفظ کند. ولی در دوره اسلامی با وجود گذشت زمان و حوادث مختلف در این مدت توانست بنیان اولیه خود را حفظ کند. البته علاوه بر مطالب فوق مسائلی همچون عوامل جغرافیایی و اقلیمی، موقعیت ارتباطی و قرار گرفتن در مسیر راه‌های ارتباطی و تجاری و وجود بارگاه حضرت معصومه(س) و سادات نیز در گسترش قم تأثیر داشتند.

خبرنگار: سید علی رضا فقاهتی
مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
ارسال نظر