کوچینگ؛ حلقه اتصال مدیریت، روانشناسی و فلسفه

سپهر اقتصاد-

مونا پورحسینی:دانشجوی سطح حرفه ای آکادمی کوچینگ فارسی زبانان (FCA) وابسته به فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF)

مفهوم "کوچینگ" از زبان بیل گیتس:

هر فردی به یک کوچ (مربی) نیاز دارد.همه ما به افرادی نیاز داریم تا به ما بازخورد بدهند تا ما عملکردمان را بهبود ببخشیم. یکی از بنیانگذاران شرکت های بزرگ در دنیا در خاطرات خود درباره کوچینگ می گوید: “زمانی که در حال ساخت اولین شرکتم بودم، متوجه شدم که بزرگ‌ترین محدودیت در رشد شرکتم، مربوط به رشد شخصی من به عنوان پایه‌گذار و مدیرعامل است. بنابراین یک کوچ استخدام کردم. طی ماه‌ها، ده کوچ مرا برای برنامه‌های توسعه استراتژیک، حیات بخشیدن به ارزش‌های شرکت، کار از طریق موقعیت‌های بین فردی پراسترس یاری کردند و من بسیار قاطع‌تر و مصمم‌تر شدم که ارزشش برای من غیرقابل وصف است”

بخشی از این محتوا از جزوات آکادمی کوچینگ FCA انگلستان آورده شده است.

"کوچینگ" (Coaching) مهارتی است نسبتا جدید که در چند سال اخیر در ایران تجلی پیدا کرده است و تلفیقی از مفاهیم مدیریت، روانشناسی و فلسفه می باشد. برخی آن را "مربیگری" ترجمه کرده اند اما برخی صاحب نظران، آن را فراتر از مربیگری می دانند.

شاید بتوان گفت اولین کوچ تاریخ، "سقراط حکیم" بود که با هنر پرسشگری عمیق خود، دیگران را به فکر فرو می برد و اعتقاد داشت: دانش در طبیعت افراد وجود دارد و کافی است بستری فراهم شود تا فرد، خودش به آگاهی های لازم دست یابد.

هدف کوچینگ، حمایت از دیگران برای ایجاد یک زندگی ایده آل است. کوچ ها با مراجعین بر روی موضوعات مختلف اعم از مسائل حرفه ای و کسب کار، موضوعات خصوصی و مسائل روحی و درگیری های ذهنی (نظیر اینکه افراد از جایی که الان هستند ناراضیند و حس خوشایندی ندارند و در صدد کشف جایگاه حقیقی خود هستند و چالش هایی از این قبیل) کار می کنند.

طبق تعریف فدراسیون بین المللی کوچینگ(ICF)، کوچینگ نوعی همراهی مستمر است که از یک جلسه بین کوچ و مراجع شروع شده و سوالات قدرتمند و بازخوردهای موثر کوچ، مراجعه کننده را طوری به فکر وا می دارد که خلاقیت درونی او را بیدار سازد و خودش بهترین پاسخ و راهکار را برای مسئله مد نظر خود بیابد. در طول روند کوچینگ، مراجعه کننده پتانسیل های درونی و نقاط قوت و ارزش های درونی خود را پیدا کرده و در می یابد چه باورهای محدود کننده ای داشته که مانع پیشرفت او شده است.

کوچینگ فقط محدود به یک جلسه نمی باشد بلکه یک دوره است(بطور مثال جلسات هفتگی در طی یک دوره سه ماهه) که مراجع در پایان هر جلسه، طبق آگاهی هایی که به دست آورده برای خود اقداماتی تعریف می کند که تا جلسه آینده متعهد به انجام آن می گردد و در صورت تمایل، می تواند حمایت کوچ را در طول هفته نیز در قالب تماس یا چت داشته باشد. و در هفته آینده نتیجه اقدامات، پیروزی ها یا موانعی که تجربه کرده است را می آورد که مجددا مورد تحلیل قرار گرفته و پخته تر گردد.

طبق نظریه یادگیری تجربی دیوید کُلب (از صاحب نظران رفتار سازمانی)، بزرگسالان از طریق چرخه زیر یاد می گیرند که چگونه روش های پخته تری به کار بندند و فرض مشترک کوچینگ و نظریه کلب این است که یادگیری از تجربه های خود، بهترین روشی است که مراجع برای یادگیری در اختیار دارد و کوچ در این فرایند، بصورت موثری او را همراهی می نماید.

کوچینگ معتقد است که کلید طلایی گشایش همه مسائل و چالش های زندگی ما در درون خود ما نهفته است و فقط کافی است کلاف سردرگم افکار و ذهنیات خود را مرتب کنیم تا آن را بیابیم و نقش کوچ این است که با گوش دادن فعال، سوالات قدرتمند و بازخوردهای موثر خود به  تسهیل این فرایندِ گشایش ذهنی بپردازد. به بیان دیگر، کوچ‌ها در حقیقت به افراد کمک می‌کنند که خودشان با رسیدن به آگاهی و پاسخ‌ها، میان آن کسی که هستند و آن کسی که می‌خواهند باشند پلی ایجاد کنند.

در جهت درک بهتر مفهوم کوچینگ و کارایی آن، لازم است به ذکر تفاوت آن با مشاوره، روانشناسی، درمانگری و منتورینگ پرداخته شود.

تفاوت کوچینگ با مشاوره: جلسات مشاوره به منظور دریافت پیشنهادات و راهکارها از فردی متخصص در حوزه ای خاص تشکیل می شود اما کوچینگ با روشی جامع تر به مسئله می پردازد؛ کوچ با کمک مراجع وضعیت را بررسی می کند و یک نقشه اجرایی تهیه نموده و در کنار مراجع برای تجزیه و تحلیل و حل مسئله کار می کند. کوچ جواب را ندارد بلکه سوالاتی را مطرح می کند و به مراجع اجازه می دهد خود جواب ها پیدا کند و ارزش های مورد نظر خود را روشن سازد.

تفاوت کوچینگ با درمانگری و روانشناسی: یک درمانگر نوعا با اشخاصی که برای دستیابی به سلامت عاطفی خود نیاز به کمک دارند کار می کند و غالبا با مشکلات آنها در گذشته درگیر و به معالجه می پردازد ولی تمرکز یک کوچ بر نقطه ای است که مراجع در حال حاضر در آن قرار دارد و نقطه مطلوبی که در نظر دارد در آینده به آن برسد و متکی بر جریانات گذشته برای دستیابی به ترقی نیست.

در روند جلسات کوچینگ، هرگاه کوچ احساس کند که مراجع به یک درمانگر نیازمند است، روند کوچینگ را متوقف و او را به یک متخصص در این زمینه ارجاع می دهد.

تفاوت کوچینگ با منتورینگ: منتور شخصی باتجربه و بعضا مسن است که تجارب و دانش خود را در قالب راهنمایی و نصیحت در اختیار مراجع قرار می دهد اما کوچ بی هیچ عنوان دید از بالا به پایین نداشته و خود را همسطح مراجع می داند و در کنار او حرکت می کند و مراجع را در ترسیم خرد و باور خود و پیروی از راهنمایی های درونی خودش حمایت می کند.

ویژگی های یک کوچ حرفه ای: کوچ یک مشوق، یک همراه مطمئن، شنونده ای عاری از هرگونه قضاوت و پیش داوری، صادق و بازگوکننده واقعیت های مراجع و یک حامی است که با هدف رساندن مراجع به یک زندگی رضایتبخش یا کسب و کاری مطلوب (مطابق با استاندارهایی که خود مراجع در نظر دارد) با او وارد گفتگو می شود و او را همراهی می کند که بهترین مسیر را برای خود پیدا کند و در اتخاذ تصمیمات انقلابی که زندگیش را متحول می کند حمایت نماید. با همکاری وی برنامه ای برای رساندن مراجع به خواسته های واقعیش تبیین نماید.

کوچینگ مناسب چه کسانی است؟ کوچینگ مناسب شماست اگر:

  • به دنبال بهترین مسیر برای رسیدن به اهداف خود در زندگی و کسب و کارتان هستید.
  • می خواهید بهترین راه گذشتن از موانع را بیابید.
  • به دنبال شکوفا کردن استعدادها و دستیابی به اهداف خود هستید.
  • می خواهید وظایف رهبری و مدیریت را به خوبی انجام دهید.
  • می خواهید از فرصت های زندگی به درستی استفاده کرده و آنها را از دست ندهید.

و در نهایت، کوچینگ برای شماست اگر می خواهید نقش اول زندگی خود باشید و به صورت موثرتری در زندگی شخصی یا حرفه ای خود، ایفای نقش کنید.

 

منابع: icoachtraining.com

Coachfederation.org

خبرنگار: سید علی رضا فقاهتی
برچسب ها

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
ارسال نظر