سپهر اقتصاد-
حسین صادقی عضو بنیاد قم پژوهی و مدرس و راهنمای گردشگری
در روزگاری زندگی میکنیم که متاسفانه هر روز بیش از پیش نسبت به چیستی خود بیگانه میشویم اما خوشبختانه در روزگاری هم زندگی میکنیم که بیش از پیش دردمند و نگران این وضع شده ایم .در دورانی زندگی میکنیم که اشتیاق برای دیدار از بافت تاریخی از هر وقتی بیشتر شده اوضاع طوری است که از یک سو میراث را تخریب می کنیم و بعد در احیاء و ترمیم ان می کوشیم وضع ما در این اوضاع به سان باغبانی با درختان شکوفه زده در آستانه نوروز است که از یک سو خوف ظهور ناگهانی یخبندان زمستان را در دل دارد و از سوی دیگر رجاء وزیدن نسیم جان بخش بهار را.
فهم عرفی که به تلقی رایج جامعه تخصصی و مدیریت شهری بدل شده است بافت تاریخی را پهنه ای از شهر قلمداد میکند که در آن بناهای قدیمی متمرکز شدهاند به عبارت دیگر بافت تاریخی لکه ای از شهر فرض میشود که شاخصه اصلی آن سابقه تاریخی است در مقایسه با شهر مدرن یعنی شهری که به واسطه تجهیزات مدرن پدیدار شده است اگر این تلقی را صحیح بپنداریم سوال پیش میآید که ایا افرادی که این اصطلاح را وضع کرده اند نمی توانستند به جای” بافت تاریخی” از “پهنه تاریخی” بهره ببرند؟ یا در پس گزینش اصطلاح بافت تاریخی دقت نظر و روشن بینی نهفته است ؟چرا که بافت تاریخی به موجودیتی اطلاق میشود که دارای لایه های مختلف و در هم تنیده و عناصر ممزوج و معنی دار است. هر بافت شهری زندهای حائز کیفیت حیرت انگیز ی از حیات و دلالت های تاریخی و فرهنگی و طبیعی است که عملاً شیراز ه ی حیات شهرها و روستاها را در خود نگه داشته و آشکارا قابل مشاهده و تشخیص است پس اطلاق عنوان بافت تاریخی به پهنی ای خاص از شهر ناظر بر کیفیتی است که اگر بخواهیم مترادفی برایش ذکر کنیم بهتر است از اصطلاح “شهر تاریخی” بهره گیریم .
♦️معیارهایی که برای ارتقای کیفی بافت تاریخی می توان برشمرد دلالت هایی که در طول تشریح چیستی و کیستی و کجایی بافت تاریخی باید از آن سخن گفت بدین قرار است
1️⃣ از تجربه تاریخی خود درس بیاموزیم
اگر می خواهیم در مورد خیابانها یا میدانها یا محلهها و مانند آن کاری انجام دهیم پیش و بیش از هر چیز به میراث به جا مانده از پیشینیان ما رجوع کنیم این روز زمانی کارساز خواهد شد که خود را در مقام پرسشگر به موضوع نزدیک کنیم نه دانا.یعنی باید پذیرفته باشیم که بسیاری معلول ها هست که عقل خویش بنیاد مدرنمان فعلاً از درک علتش عاجز است و چون نمی دانیم نباید آن را انکار کنیم و نادیده بگیریم نباید در مقام عقل کل نشسته مبتنی بر الگوی دیگر میان آنچه هست به گزینش مشغول شویم و بدین ترتیب یک پدیده فرهنگی را از بافت خود منزوی و مجرد سازیم بلکه باید از چرایی و چیستی آن در زمینه اش پرسش کنیم.
2️⃣ زانوی ادب بر زمین بزنیم
پرسشگر بودن ملازمی دیگر نیز دارد و آن حفظ آداب حضور در محضر میراث فرهنگی بافت تاریخی است گاه پژوهشگر موضوع تحقیقش را به مثابه یک شی تلقی می کند و خود را در مقام ناظر تیزبین قرار میدهد در این شرایط همواره خود را مشرف بر موضوع میداند و آنرا آلتی در دست خود میبیند که باید برآن اشراف یابد. اما در مورد بافت تاریخی و در کل مسئله میراث فرهنگی این موضوع سبب میشود که موضوع از دایره فهم ما بگریزد. فهم کیفیت مستلزم آن است که پژوهش را بسان زمانی در نظر بگیریم که قرار است در محضر بزرگی حاضر شویم و از او نکتهای بیاموزیم در این وضع خود را فراموش کرده و یکسر چشم و گوش می شویم تا حتی بارقه ای از آنچه بر ما ظاهر میشود را مغفول باقی نگذاریم.
3️⃣ به منشور های مدون جهانی توجه و پایبندی نشان دهیم
بافت های تاریخی وقتی در ناخوش احوالی به سر میبرند در تمام جهان مشابه یکدیگر میشوند بنابراین موضوع ارتقاء کیفی آنها یک مسئله جهانی است پس نباید از مطالعه تجربیات گرانبها ،و مبدبرانه و اصولی طرح شده جهت حل و فصل این موضوع غفلت کرد اصولی که نهادهای رسمی بین المللی در قالب منشورهای جهانی مدون کرده اند. و بخشی از آن به کنوانسیونهایی تبدیل شدهاند که کشور ما نیز ملزم به تبعیت از آنهاست مطالعه و به کار بستن دستورالعملهای روشن و راهگشای این منشور ها از آن جهت ضروری است که در بسیاری از موارد تکلیف معلوم و احکام مشخص است و نیازی به آزمون و خطا نیست ضمن آنکه به کار بستن آنها مستلزم تغییرات بنیادین در ساختار مدیریتی شهر نیست و با نگاهی سیال منعطف به مدیریت عملی خواهد شد.
4️⃣قادر به تشخیص وضع بحرانی باشیم
بسیار مهم است که این مهارت را در خود تقویت سازیم تا به بافت تاریخی به مثابه موجودیتی بنگریم که در دوران عادی فرهنگی و به قصد سعادتمند کردن اهالی پدید آمده است اما اکنون دچار انباشت بحران شده است و طبیعتا دررشرایط بحرانی این احوال بیمار گونه است که بیشتر خود را نمایان میسازد اما اگر قادر به تشخیص بروز و ظهور شرایط عادی از بحرانی نباشیم متوجه ماهیت و ارزش ها و مسائل بافت تاریخی نیز نخواهیم شد.
5️⃣ نگاه پروژه محورمان را به نگاه فرایند محور تبدیل کنیم.
یکی از ملزومات حاضر شدن در محضر بافت تاریخی آن است که مسئله را به یک بنای تاریخی فرو نکاهیم باید نگاه زو وجه، ذو مراتب، ذومقیاس و یکپارچه داشته باشیم حتی وقتی فقط با یک بنای تاریخی سر و کار داریم همواره به یاد داشته باشیم که در بافت تاریخی با یک معادله پیچیده و چند مجهول سر و کار داریم که حیات عناصر آن در هم تنیده شده است بر اثر این هوشیاری متوجه خواهیم بود که انجام هر فعلی در بافت تاریخی مستلزم نکته سنجی و دقت است .کارها نباید پروژه ای و دفعی باشد مثل آهنگران که “پتک” و” سندان” در اختیار دارند و می کوبند و می سازند. باید مثل زرگرها عمل کرد و فرایندی مینیاتوری را با صبر و حوصله پیش برد .تباین میان فرآیند اصلاح با انجام ضربتی تعدادی پروژه محتاج تغییر رویکرد اساسی در بینش و منش مدیران و زیر نفوذان است.
6️⃣جا افتادگی ها را جبران سازیم
بسیاری از ساز و کارهای فعال اجتماعی سیاسی ،طبیعی، مدیریتی انسانی جاری در این سرزمین به دلیل هجوم بحران بدون آنکه ما به ازاء و جایگزینی برای آن در نظر گرفته شود به دست فراموشی سپرده شده اند پس یکی از راهکارهای ارتقای کیفی بافت تاریخی این است که به جای آن و متناسب با شرایط روز جانشینی مناسب پیدا کنیم؛ و البته این بدان معنا نیست که به تکرار صرف مظاهر و دستاوردهای پیشینیان بپردازیم بلکه باید بافت تاریخی را به روز کرده و نگهداری کنیم
7️⃣ به مقتضیات بافت تاریخی اولویت دهیم
این خدمات شهری هستند که باید مراعات اندازه های بافت تاریخی را بکنند نه اینکه از بافت تاریخی توقع داشته باشیم مراعات اندازههای خدمات شهری را بکنند. اگر در حل و فصل مسائل بافت تاریخی به جای آنکه اولویت را به مقتضیات مسئله بدهیم به مقتضیات بافت تاریخی بدهیم .هم تمام مشکلات برطرف خواهد شد ،و هم سرمشقی مناسب برای دیگر شهرها ایجاد می شود برای مثال نظام اطفای حریق ویژه بافت تاریخی قم طراحی کنیم که هم کارا باشد و هم به کالبد آن آسیب نرساند. یا به جای آنکه معابر را برای عبور و مرور خودرو عریض یا تخریب کنیم وسایل عبور مرور مناسب برای برای تردد در معابر باریک بافت تاریخی را فراهم بیاوریم.
7️⃣ بافت تاریخی شهر را منحصر به ساکنان محله کنیم
همه باید متوجه باشند که بافت تاریخی محل مراقبت از ارزشهای فرهنگی شهر است پس این ثروت فقط به ساکنان آن تعلق ندارد بلکه متعلق به همه شهر است زیرا در بقیه پهنههای شهر کسی نمیتواند داعیه ی این ثروت را داشته باشد در عین حال که او نیز سهمی میبرد. بافت تاریخی قم خانه همه شهروندان است حتی باید گفت ارزش های آن به همه مردم کشور و در صورتی که بتوانیم جایگاه جهانی خود را بازیابیم به میراث بشری و همه مردم جهان تعلق دارد به همین ترتیب هر اتفاقی که باید در بافت تاریخی بیفتد برعهده همه شهر است و همگان باید در آن دخیل باشند و هر کس هم سهم خود را ایفا ء کند همه اهل شهر باید نسبت به مسائل بافت تاریخی دغدغه و مشارکت داشته باشند
8️⃣محلات را به بستر مساعد شکلگیری اهل محله بدل کنیم
حواسمان باشد که موتور زاینده ی بافت تاریخی محله است .برای احیای محلات باید زمینه سکونت بلندمدت گروههای متجانس و همگرابا بافت تاریخی را تقویت کرد و عوامل مخل آن را برطرف ساخت سپس با ایجاد ظرفیت تداوم سکونت فرصت و فراهم کرد تا آن ساکنان به اهالی محله بدل شوند مجالی برای کسی شدن افراد و جایی شدن مکانها، و ایجاد بستری که اهالی بتوانند همدیگر را به جا آورند در این بستر است که خاطره جمعی تولید میشود جامعه مدنی پدیدار می شود و زمینه تربیت افراد متشخص و بزرگ و فرهیخته و فرزانه به وجود میآید البته باید صبوری کرد و نمی توان انتظار داشت این اتفاق ظرف کمتر از سه دهه رخ دهد.
9️⃣ برای اداره محله به تمرین مشارکت اجتماعی بپردازیم
بافت تاریخی بستر مناسبی است برای تمرین احیای اصل مهم اما فراموش شده مشارکت های اجتماعی در اداره سرزمینی و مدل غیرمتمرکز کشورداری. در صورتی که بافت تاریخی به محل سکونت اهالی بدل شود، و دوباره جامعه مدنی در آن شکل بگیرد مجال احیای نهادهای پایدار اجتماعی فراهم می آید بنابراین به سادگی می توان ساز و کارهای جدی مشارکت اجتماعی را فعال ساخت، و تا جای ممکن به واسطه روابط همسایگی حکومت را از دخالت در تمام شئون زیستی شهروندان معاف کرد و هزینههای سرسام آور آن را تعدیل کرد
🔟 گردشگری فرهنگی را ترویج کنیم
یکی از تاثیرگذارترین شیوههای کنار زدن حجاب بحران ساز ارزشهای بافت تاریخی که به ارتقای اهمیت و جایگاه منزلتی آن نزد افکار عمومی و متخصصان کمک چشمگیری می نماید گردشگری فرهنگی است در حوزه گردشگری انواع و اقسامی را میتوان برشمرد برخی از گردشگران در پی تفرج هستند و برخی در پی مداوا و برخی ماجراجویی البته مقصود من هیچ کدام از اینها نیست منظور آن دسته از گردشگرانی است که برای معاشرت به معنای واقعی می آیند یعنی مصاحبت کردن با هم در عین الفت. همنشینی ای که به تربیت شدن و رشد منتهی میشود و آشنایی با جایی بودن جایی و کسی بودن کسی را به ارمغان میآورد یعنی “کسانی” که به سفر میروند و در پی درک تجربه فرهنگی “کسانی” دیگرهستند . آنها خوب میدانند که در جامعه میزبان صاحبخانه نیستند که هرچه میل دارند، توقع نیز داشته باشند. میهمانانی هستند که هرچه بیشتر آداب مهمانی را به جا آورند نزد صاحبخانه بیشتر تقرب خواهند یافت و گوهرهای وجودی صاحبخانه برای آنها بیشتر آشکار خواهد شد از طریق رونق گردشگری فرهنگی نه تنها اصالت های فرهنگی میزبان خدشه وارد نمیشود بلکه با احترام و توجه بدان منزلتش نیز افزون خواهد شد علاوه بر اینکه گردشگری از آنجا که با نقل روایت نسبت مستقیم دارد همواره با خود تنور توجه به روایت های مکان را گرم نگاه خواهد داشت و فرآیند تولید خاطره شهری را تقویت خواهد کرد در گردشگری فرهنگی زیبایی و ارزش در تقرب به خاطرات اهل شهر و روایت های شهر کسب میشود نه مواجهه ی انتزاعی و شخصی با مناظر. گردشگران فرهنگی بیش از آن که خواهان خوشگذرانی باشندبه استقبال لذتی میروند که بر اثر آشنایی با چیستی و کجایی بافت تاریخی و کیستی اهل آن میبرند پس بدین ترتیب رواج گردشگری فرهنگی از یک سو عاملی است مقوم کیفیت و از سوی دیگر مخل زندگی خصوصی اهالی و اندرونی شهر (صاحب خانه های اصلی بافت تاریخی که هنوز آنجا ساکن اند) نمی شود. گردشگری فرهنگی کمک میکند تا میزبان و اهالی به جا آورده شوند و از سایه بیرون بیایند ارزشهای آنها کشف شود و منزلت بافت تاریخی در ذهن اهل شهر ارتقا یابد و تا آنهایی که از خانه های اصیل خود رخت بر بسته اند انگیزه بیابند تا بازگردند
🟥و اما سخن پایانی بافت تاریخی
بافت تاریخی نشان دهنده ویژگیهای شهرند و به ما میگویند که هر شهری منحصر به فرد است همین بافتهای تاریخی وقتی در قرن بیستم مضمحل و بیمار شدند، نه تنها دیگر قادر به بیان مختصات خود نبودند بلکه همه شبیه به هم شدند همه پهنه ای فرسوده، فقیر، نابهنجار ،و دچار تنزل منزلت مکانی و عدم دسترسی به خدمات شهری بودند امروز بسیاری از آنها با انجام اقدامات سنجیده و مدبرانه مداوا شده اند.پس دلیلی وجود ندارد که درشهر ما قم حل مسئله ممکن نباشد اما نیل به نتیجه شروطی دارد پیش از هر چیز نخبگان جامعه باید متوجه شوند که بافت تاریخی یک معضل نیست بلکه یک ثروت است . پس نباید بدان به مثابه یک معضل بنگرند و آنگاه با تخریب و نوسازی بخواهند مسئله را حل کنند .به بیان دیگر بیماری های بافت تاریخی زاییده ذات آنها نیست و بیشتر ناشی از بیتدبیری محسوب میشوند فعلی است که فاعل دارد و فاعل از کسانی هستند که نادانسته وارد عمل میشوند معضل واقعی نحوه تلقی و نوع رفتار مدیران و وعلی الخصوص نخبگان ماست. رک و صریح باید بگویم این سلوک ناشی از ذهن های علیم و ناتوان است که از حل و فصل مسئله در مانده اند و بهترین راه حل را پاک کردن صورت مسئله میشناسند غافل از اینکه بافتهای تاریخی تمام شهرهای جهان به محض آنکه تلقی و رفتارشان را اصلاح کردند سریعتر از آنچه فکر می کردند تبدیل به ثروت اصلی شهرشان شدند و ای کاش میتوانستیم به جای تخریب بافت به احیای بافت کمک میکردیم.و راهکارهایی ارائه می کردیم
وسلام
منبع : ارتقای کیفی بافت های تاریخی : سید محمد بهشتی