سپهر اقتصاد-((کوچ های بزرگ نه متواد می شوند و نه ساخته می شوند،کوچ های بزرگ انتخاب می کنند که کوچ های بزرگی باشند))استفان کاوی
در چند ده قبل مدیران صرفا با داشتن دانش و مهارت تخصصی و شناخت نسبی از شیوه مدیریت با ابزار کلیدی اقتدار به آموزش کارکنان سازمان خود میپرداختند و با این روش سوار بر اسب تیز رو مدیریت شده و سازمان را به سمت موفقیت سوق می دادند اما در دنیای امروزبا تغییرات سریع و مستمر به وجود آماده مدیران دیگر مثل قبل پاسخ گوی تمام سوالات و اما و اگر های کارمندان خود نمیتوانند باشد و هرچه بیشتر تلاش میکنند، تغییرات و تحولات دانش با سرعت بیشتری از آنها فاصله میگیرد.
هرسازمان پیچیدگیهای زیاد و منحصر به فرد خود را دارد و وقتی از بیرون به آنها نگاهی می اندازیم آنها را یک واحدیکپارچه، منظم و بی عیب و نقص می بینیم که در حال کسب موفقیت میباشد و به شکلی کارآمد در حال فعالیت هستند. اما وقتی عینک دوربین خود را کنار گذاشته و وارد دل سازمان می شویم و با مدیران و کارمندان سازمانی صحبت می کنیم آنگاه پنجره جدیدی از سازمان رو به روی چشممان نمایان میشود و این امراهمیت الزام تغییرات در سبک مدیریتی سازمان را بیشتر از پیش آشکار میکند.
این امر باعث گردید برای رفع و مقابله با این تغییرات، سازمان ها از حالت سنتی (سبک دستوری-کنترلی) خارج شده و به سبک مدرن تغییر ساختاردهند و با بکارگیری یک رویکرد نوین، تحت عنوان کوچینک و تغییر سبک مدیریتی خود، کارکنان و سازمان را جهت بهبود عملکرد، کوچ نمایند.
کوچینگ چیست و چه تعاریفی دارد؟
اگر میخواهید بدانید کوچینگ یعنی چه، به این ضربالمثل پر مفهوم چینی تدبر کنید:ماهیگیری یاددادن به زماهی دادن!؟……………….
ضرب المثل چینی است،که میگوید اگر میخواهی کسی را فقط یک روز سیرکنی،به او ماهی بده،و اگر قراره برای همیشه ماهی داشته باشد و زندگی به او بخشی نه زنده بودن را ،ماهیگیری را به او بیاموز!!!!
کوچینگ تعاریف فراوانی دارد؛ اما آن را میتوانیم در این عبارات خلاصه کنیم:* کوچینگ یک سبک مدیریتی است؛ یک رویکرد کاملاً متفاوت از شیوههای سنتی دستور دادن و کنترل کردن.
*کوچینگ کمک هوشمندانه به افراد برای تحول و هدایت خواسته های آن در جهت مطلوب
*کوچینگ پشتیبان همیشگی از افراد است و آنها یاری میکند به شخصیت رویائی خود تبدیل شوند؛
کوچ به ما می آموزد:
کوچینگ به افراد دستور نمیدهد، آموزش و توصیه نمی کنداما!!!!!!سوال می پرسد و گوش شنوااااا داردبلکه اقدام و عمل را ترویج میکند
در واقع کوچ به ما می آموزد برای رسیدن به خواسته ی خود باید همچون پروانه به دام شعله شمع بیوفتیم ،یعنی می آموزیم کوچینگ چیزی از بیرون به ما اضافه نمیکند، آنچه هستیم، برای هر تحولی، کافیست
استفن کاوی می گوید:
تغییرات واقعی، از درون میآید، نه از بیرون. این مساله از هرس کردن شاخ و برگهای رفتار و نگرش، با گفتن یا مشاوره، با ثابت کردن یا آموزش ایجاد نمیشود بلکه این امر از توجه به ریشه به وجود میآید. ساختار تفکر ما، اصول ما و پارادایمهای بنیادی ماست که شخصیتمان را تعریف میکند و لنزی ایجاد میکند که از طریق آن جهان را میبینیم”.
کوچینگ در اصل بهمعنای کمککردن به دیگران در راستای بهبود عملکرد آنهاست.پس در می یابیم کوچینگ چیزی فراتر از مشاوره و یا نصیحت کردن است.
کوچینگ یک گفتگوی آگاهانه و روبهجلو برای توانمند کردن یک فرد یا گروه برای زیستن در بهترین حالت خود و رسیدن به نتایج فوقالعاده در زندگی، حرفه، کسبوکار یا سازمان است.
هنر و مهارت در کوچینگ!!!!!
هنر کوچینگ در این است که بتواند به دیگران کمک ماهیگرانه کند تا بتوانند با صراحت و بیپرده صحبت کرده و خواسته ها و آرزو ها و ….بیشتری را مدنظر قرار دهند.
مهارت اصلی در کوچینگ مطرح کردن درست ترین سوالات است: سؤالهایی که افراد را در کشف و پی بردن به ریشه مسائل اصلی ،هدایت میکند.
فواید کوچینگ:
. از فواید کوچینگ میتوان به ایجاد وضوح و شفافیت در سوق دادن متقاضیان بهسوی اقدام عاجلانه اما درست و تسریع فرآیند پیشرفت اشاره کرد، در واقع کوچ به سان یک آیینهی شفاف عمل میکند که اگر واقعیتی را میبیند، آن را جلوی بیننده میگذارد تا خود آن را با چشم بینا و آگاه به واقعیت مشاهده کند. این آیینه هیچگونه قضاوتی نمیکند؛ بلکه بازتاب دهنده صدای او، تسهیل کننده و راهنما برای بالا بردن سطح آگاهی و بینش او…
مرجان سیدوند کارشناس ارشد منابع انسانی